ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

تصحیح "خوان الاخوان" به کوشش سید علی اصغر میرباقری فرد، احسان رئیسی



خبرگزاری شبستان: تصحیح «خوان الاخوان» به کوشش سیدعلی اصغر میرباقری فرد، احسان رئیسی توسط دانشگاه شهید بهشتی منتشر شد.
 

 به گزارش خبرنگارکتاب شبستان ، ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصر خسرو، در ۹ ذیقعده ۳۹۴ قمری (۳ سپتامبر ۱۰۰۴ میلادی، ۱۲ شهریور ۳۸۳ خورشیدی) در روستای قبادیان در بلخ در خانوادهٔ ثروتمندی که ظاهراً به امور دولتی و دیوانی اشتغال داشتند چشم به جهان گشود.

بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار                        بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر

(اغبر = غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین)

در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی می‌گذشت. ناصر خسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بی سابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عدهٔ زیادی از مردم را گرفت.

ناصر خسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصر خسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصرخسرو مروزی شهرت یافت.

همان ناصرم من که خالی نبود                        ز من مجلس میر و صدر وزیر

نخواندی به نامم کس از بس شرف                   ادیبم لقب بود و فاضل دبیر

به تحریر اشعار من فخر کرد              همی کاغذ از دست من بر حریر

وی که به دنبال سرچشمه حقیقت می‌گشت با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد. اما از آنچا که به نتیجه‌ای دست نیافت، دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و می‌گساری و کامیاریهای دوران جوانی روی آورد.

در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را می‌گوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصر خسرو پاسخ داد «حکما، چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد». مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بی خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصر خسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت قبله اشاره کرد. ناصر خسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون از قبیل آذربایجان، ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرة العرب، قیروان، تونس و سودان را سیاحت کرد و سه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا در دوران المستنصر بالله به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت.

ناصر خسرو در سال ۴۴۴ بعد از دریافت عنوان حجت خراسان از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و به‌خصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عده‌ای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقی بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچ کدام از این شهرها در امان نبود به طور مخفیانه می‌زیست و سرانجام پس از مدتی آوارگی به دعوت امیر علی بن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیهٔ ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد.

پانزده سال بر آمد که به یمگانم                       چون و از بهر چه زیرا که به زندانم

و تمام آثار خویش را در بدخشان نوشت و تمام روستاهای بدخشان را گشت. حکیم ناصرخسرو دربین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را به‌نام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل»، و غیره یاد می‌کنند. او در ۴۸۱ قمری (۱۰۸۸ میلادی، ۴۶۷ خورشیدی) درگذشت. مزار وی در یمگان زیارتگاه است. از ناصر خسرو زن و فرزندی نماند؛ زیرا وی تا پایان زندگانی مجرد بود.

  تصحیح«خوان الاخوان» در شمار تألیفات علمیناصر خسرو است از جهات مختلف با اهمیت است. موضوع کتابهای علمی ناصرخسرو مباحث حکمی و کلامی است. شاکلۀ این مباحث را اصطلاحات متنوع علمی تشکیل می دهد که با زبانی مستدل و منسجم مفاهیم و پیام های اعتقادی و حکمی مؤلف را به مخاطبان منتقل می کند. ناصرخسرو در این آثار کوشیده ضمن آنکه استادانه و مستدل مباحث علمی خود را شرح دهد، ساختار زبان فارسی را به طور کامل حفظ کند و دایرۀ واژگانی و اصطلاحاتی خود را به زبان فارسی تبیین کند. از این رو آثار علمی ناصرخسرو از جهت زبانی اهمیت خاصی دارد زیرا وی به اقتضای موضوع این تألیفات، مفردات و ترکیبات لغوی و اصطلاحات فراوان به کار برده است.

آثار وی مجموعۀ با ارزشی از مفردات و اصطلاحات فارسی است که هم در آن روزگار موجب قوام این زبان شد و هم امروز مجال مناسبی در اختیار نویسندگان فارسی زبان قرار داده است تا با استفاده از آن بکوشند به اقتضای شرایط این روزگار حریم مناسبی برای پاسداشت زبان فارسی پدید آورند.

یکی از این آثار خوان الاخوان است که در شناخت زبان و تبیین آرا و عقاید ناصرخسرو نقش مهمی بر عهده دارد. مؤلف مباحث این کتاب را یکصد فصل تدوین کرده و هر فصل را «صف» نامیده است. موضوع خوان الاخوان مسائل کلامی و حکمی است که با زبان ساده تبیین شده است. توحید، نبوت، معاد، وصی، امام، عدل و جایگاه و ویژگی های عقل و نقش و تأثیر آنها در عالم هستی از جمله مباحث مهمی است که ناصرخسرو – متأثر از اعتقادات اسماعیلی – آنها را تبیین کرده است.

توجه خاص ناصرخسرو به استفاده از زبان فارسی در تدوین مباحث علمی موجب شده خوان الاخوان مانند دیگر آثار وی به گنجینه ای گرانبها از واژگان و ترکیبات لغوی و اصطلاحات فارسی بدل شود که هم نقش با ارزشی در حفظ و ترویج زبان فارسی بر عهده داشته است و هم امروز در تحقیقات زبانی می تواند بسی سودمند واقع شود.

تصحیح این کتاب به تازگی و همزمان با برگزاری همایش حکیم ناصرخسرو قبادیانی (20 و 21 اردیبهشت 1394) توسط دانشگاه شهید بهشتی منتشر شد.

پایان پیام/

پایان پیام/37